.....

 

پریناز

دل دوست

یارب دل دوستان  پر از غم نکنی

با تیر بلا قامت ما خم نکنی

ای چرخ تو را به قران سوگند

یک مو ز سر دوست ما کم نکنی

گرفتار

 

روزگاریست در این کوچه گرفتار توام 

باخبر باش که در حسرت دیدار تو ام  

 

گفته بودی که طبیب هر دل بیماری 

پس طبیب دل من باش که بیمار توام

دلم گرفتست...

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان میروم وانگشتانم را

بر پوست کشیده ی شب میکشم

چراغ های رابطه خاموشند

کسی مرا به افتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنی است...

منتتظر

همیشه منتظر اونی باش که یاره خاطرت باشه نه باره خاطرت...

بی خبر

 

روزها و لحظه ها و دقایق و ثانیه ها میگذرن و من خبری از تو ندارم  

فقط فکر میکنم که چی میخواد بشه  

ای کاش میفهمیدی دوری چقدر سخته 

ای کاش میفهمیدی اینجا ثانیه ها هر کدوم اندازه ی یک سال طول میکشه...

جات خالیه

 

هرچی نگاه میکنم میبینم جات خیلی خالیه  

دلم واست اینقد شد [.]  

یه روز همه ی اینارو تلافی میکنم  

حالا ببین کی گفتم

کاش...

  

کاش لحظه ها در امتداد با تو بودن می گذشت... 

دلم خیلی واست تنگ شده بی معرفت  

اینجا بی تو انگار هیچکی نیست نه صدایی... نه صفایی... نه وفایی...  

بی تو سکوت همه جارو گرفته و من بی تو تنها به اسمون نگاه می کنم که شاید از ابرها یا ستاره ها خبری ازت بگیرم... 

کویر دلمو میبینی اینجا یه روز اباد بود ولی تو ویرونش کردی و رفتی بی وفا... 

منتظرم که شاید یه روز برگردی...شاید...شاید...

عاشق شدم

http://inlinethumb64.webshots.com/41343/2214760120103396704S600x600Q85.jpg

دلم خیلی واسش تنگ شده فکر کنم عاشقش شدم ولی نمی تونم بهش بگم...

ای کاش میفهمید که چقدر دوسش دارم واینقدر بی تفاوت از کنارم رد نمیشد...

خسته

 

 

به خدا خسته ی خسته ی خستم از اهل زمونه 

عقده ی این دل زارو هیچکی جز تو نمیدونه